نفس هاي اخر

پنجشنبه 5 مرداد 1396
15:43
شاعر:علی ناصری

ديگه نفس های آخرمه ديگه دارم جون ميدم

خيلي وقته دل ازم بريدی اما تازه به باور رسيدم

يه روزی برميگردی اما ميبيني نفس بريدم

ميبيني توی کفن سفيد توی تابوت دراز کشيدم

اون روز تازه می فهمي که من چقدر عاشقت بودم

مي فهمي که پشيمون بودم ازاينکه پيشت نموندم

دوست دارم بادستای خودت جنازمو توی قبر بزاری

نبينم عشق من بعدازمردنم هنوز ازمن گله داری

حلالم کن عشق من هرچقدرهم به توبدی کردم

ولی بخداهنوزهم دلم ميخوادپيش توبرگردم

اماديگه نميشه عشقم دارن منوبه خاک ميسپارن

بگويادگاريتوبيارن توی قبر روی قلب من بزارن

دستات نلرزه عشقم جنازموبلندکن ازتوی تابوت

يه عمری قلب تنهای من بی توسکوت و خون بود

به خاطرتوئه عشقم که جنازه ی من توی تابوته

بشين کنارجنازه ای که عمری فقط عاشق تو بوده


منبع:www.alinaseri.ir


کانال جدیدترین اشعار,جملات و عکس نوشته های

علی ناصری جهت عضوشدن اینجا کلیک کنید


جهت مشاهده اشعار بیشتر اینجا کلیک کنید


[ بازدید : 1222 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به علی ناصری شاعر و ترانه سراه است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار ثبت نام لاتاری نایلون حبابدار درشت تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار ترموود دانش برتر خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید نایلون حبابدار انجام پروژه متلب نمایندگی بوش کرج خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]